انتظار ...شوق دیدار...لباسی که سوخت...
بار الهی تلخی همه روزگار را به جشنی...
مرگ برایم آرزوستدلزده از تمام روزگا...
توبه کردم که قلم دست نگیرم اما..شهر...
مرا اینجا و آنجا را چه فرقیست؟مرا ی...
حیف شد.. شنیدم کافه کلاغ بسته شده.....
اگر ماندم، کوله بارم جمع میکنم...به...
کاش ساعت می ایستاد...بین آن همه شلو...
صدای آبانعکاس نوراین همه ماهیزو این...
هر چیزی یه تاریخ انقضا داره...ما آد...
شعر زیبا از استاد شهریار:--چالیش آد...
خوانش : ترنجمن از مردن هراسم نیستمگ...