view: 287 Date: ۱۴۰۰/۰۵/۰۹ Category: دلنوشته
یادش بخیر، کباب تابه ای گرفته بودم...
خوشمزه بود، فلفل هم داشت...
فلفل برا من حکم دارو داره، این کباب تابه ای هم فلفل داشت
اما خوب نمیدونستم که به فلفل حساسیت داره، وقتی یه لقمه خورد گفت
عه مگه نمیدونی من نباید فلفل بخورم!!!
.
کم غذا میخورد...یه لقمه .. البته بماند که غذاها مشکل داشتند
اما خاطره بود...خاطره کوچه های تهران...
خاطره شهر بزرگ...
منتظرم در خواب به سفری برویم به سوی مشهد...
همانجا که عهد شده...همانجا که نشان گذاشتیم برای سفر...
همانجا که شاید معجزه شود برای مان...
..
زیر نور زیبای ماه...شب بخیر ماه...