view: 1.3K Date: ۱۴۰۰/۰۲/۰۱ Category: عمومی
گذری از رئالیسم رمان ماه بانو جان - فصل1
_______________________
-قدم زدن با عشقت روی پلی که روی آبه، خیلی زیباست رفتیم نشستیم رو صندلی، باد میوزید برگ درختا وقتی باد میومد یکم میریخت پایین، چه لحظات رمانتیکی خدا برامون رقم زد..مرسی خدا
-ماه بانو جان گرسنت نیست؟
*نه زیاد، گرسنه ای؟ آروم آروم قدم بزنیم بریم رستوران
-باشه هرچی شما بگید
*ببین رستورانا اینور بستن ولی اونور کافه چیکا بازه
-بریم همونجا حداقل کولررر داره، هوا الان خیلی گرم شده...
_______________________
قدمهای نو رسیده به گلستان، فرخنده و مبارک