view: 2.5K Date: ۱۳۹۹/۰۳/۱۶ Category: حب
من تو را خواهم یافت...
شاید از دورترین نقطه شهر...
شاید از بین همه طایفه ها
شاید از دورترین نقطه شهر...
خواهم آمد به کجا
پشت دیواری بلندی از کوه
پشت آن دشت و چمن
من تو رو خواهم یافت..
تو مرا خاطره کن
گویمت از دل و جان
تو بدان تا نفسی هست مرا
من تو را خواهم یافت..
از مسیری که دل کوه دریده فرهاد
که بدان روزنه چون گویند زال
من به دنبال تو از روزنه ها
من تو را خواهم یافت
به همان شهر که تو آمده ای
شهری از جنس لران
من تو را خواهم یافت
به همان خانه که مردان غیور
مثل کوهان همگی هفت سپر
به همان خانه که مهر مادر
میزند شانه سر دو خواهر
من تو را خواهم یافت...
خواهم آزاد شوم از وطنم
من اسیر تو به شهر آزاد
خانه ای دور از این نقطه شهر
من کنار تو در این شهر
بدان ، خواهم ماند...
تو اگر نام و نشانم ندهی
من در این شهر غریب
بی تو با خاطره ها خواهم ماند
تا بدان جا که نفس حبس شود
من به پای تو وفا خواهم داشت
تو بدان منتظرم تا در خواب
گرچه دور از نظر و خاطره ها
من تو رو خواهم یافت
مهدی محمدی