للرجال نصيبٌ مما اكتسبوا و للنساء نصيب مما اكتسبن
          مردان نصيبي از آنچه بدست ميآورند دارند و زنان نيز از آنچه بدست ميآورند نصيبي دارند (ونبايد حقوق هيچ يك پايمال گردد).سوره نساء آیه ۳۲
بارها در شبکه های تلویزیونی،اجتماعی، کتب و از زبان بزرگان شنیده و خوانده ایم مرد و زن مکمل یکدیگر و از ابعاد متقابل برابر یکدیگرند.
امروزه بسیاری از واژه ها آنچنان به وفور بیان شده که قبح و نادرستی خود را در کثرت استفاده عامیانه از دست داده است.
(زن گرفتن)بله درست است میخواهیم دقایقی بر روی این واژه شیرین تامل کنیم ولی تفسیر آن را بر عهده مخاطب قرار میدهیم.
ازدواج،سنت دیرینه ی ای که از پیدایش انسان به عنوان امری اجتنابناپذیر بیان شده است.زمانی که شرایط پسری از ابعاد مالی،عقلی،تحصیلی و...برای تشکیل خانواده مهیا میشود؛ پسر با انبوهی از جمله ی(وقت زن گرفتن ات شده)مواجه میشود و متقابلاً دختر با جمله ی(وقت شوهر دادنت شده).
به نوع فعل و لحن جملات دقت کنید.
چیزی که در جامعه ی امروزی ما رواج دارد خاستگاری پسر از دختر میباشد که بنا بر سنت های قومی و منطقه ای رسم و رسوم خاص خود را دارد،و اینجاست که دختر پس از جلسه خاستگاری نظر خود را اعلام میکند که برای تمام جوانان آرزوی پاسخ مثبت را داریم.
در بیان مسأله فوق در نظر بنده باید تابوی درخواست ابتدایی،حتما از جانب پسر برداشته شود.تعداد کم و انگشت شماری داستان خاستگاری و ابراز علاقه از جانب دختر نسبت به پسر را خوانده ایم.
قرار نیست مسأله (ابراز علاقه نخست دختر از پسر ) را موشکافی کنیم چرا که خود مقوله ای طویل و پیچیده است ،این موضوع مطرح شد تا ذهن شما نسبت به بحث اصلی آماده تر شود
(زن گرفتن)...
چرا میگوئیم برو زن بگیر!؟ باید کلام خود و جامعه را تغییر دهیم هرچه سریعتر...
زن و مرد همانطور که در مقدمه گفته شد در بیان قرآن ،ائمه ، بزرگان و از همه مهمتر در بیان انسانیت با یکدیگر برابرند،بدین معنی است که تمام حقوق مردان با زنان یکسان است.اگر مرد حق ابراز نخست علاقه را دارد زن نیز این حق را دارد وهزاران مثال این چنین.
اما در بیان امروزی ظلمی به بانوان شده که کمتر کسی به آن دقت میکند و حتی کمتر خانمی نسبت به آن حساسیت نشان میدهد،چرا میگوییم زن گرفتن! مگر غیر این است که زن نیز روح دارد زن نیز احساس دارد و زن نیز عقل و اختیار ! پس چرا همانند یک کالا در مورد ایشان حرف میزنیم ؟ فعل گرفتن در لغت به معنای تسخیر کردن و به دست آوردن بیان شده است ،این یعنی سلب قدرت انتخاب و آزادی زن.
این مسأله انقدر ایهام برانگیز است که یقینا آمار منتقدین و تایید کنندگان مختلفی خواهد داشت.به جای ادامه حیات این واژه باید صورت مسأله حل شود و واژه صحیح و درست آن استفاده گردد،(ازدواج کردن /انتخاب همسر)،این دو اصطلاح سیقل خورده و بسیار بهتر از استفاده (زن گرفتن)است.
جامعه کنونی با سطح فرهنگ و علم بالا هم گاهی دچار غفلت هایی میشود که بذر گیاه هرز را در خود میپروراند.روشنفکران و ایدیولوژیست های جامعه باید در حرف به حرف جملاتی که در زبان عامیانه کثرت یافته پژوهش و تفسیر دقیق داشته باشند.
(ضلالت مدرن) واژه ایست که میتوان به صدها عنوان این چنین ارجاع داد.
نقطه گلایه از خانم هاست,واضح تر بیان کنیم:فرض کنید معلمی نام دانش آموزی را صدها بار اشتباه مطرح میکند حال چه عمدا چه سهوا،اما این طرح غلط از نام فرد در ذهن سایر دانش آموزان کلاس نقطه ای مرکزی برای شروع تمسخر ها خواهد بود و تا زمانی که فرد خودش اعتراضی نکند این روند ادامه خواهد داشت؛ خانم ها همان طور که به سایر مسائل مربوط به خود حساسیت نشان میدهند باید به ادبیاتی که نسبت به ایشان استفاده میشود نیز ملاحظات را داشته باشند.همین طور اساتید و قلم داران فرهنگی جامعه باید با مطرح کردن چنین مسأله ای در صدد رفع این ادبیات نادرست و اصلاح آن باشند.
مهدی محمدی
نشریه آبتاب