خاطرات
Password رمز ؟





از وقتی بچه بودم اولین بار این درب رو دیدم هنوزم هست

کمی بهش روغن چوب زدن که مقاوم‌تر بشه

شاید بیشتر از ۵۰ سال شایدم بیشتر عمر این درب هست

هنوز همون جوری نگه داشتن 

این یعنی خاطرات...

خاطرات قشنگی که دوست داشتیم همیشه باشه

ولی حیف

حیف ...

.

یک عاشورا و تاسوعای دیگه گذشت ...

یک سال دیگه هم گذشت از نذری که کردم ولی هنوز منتظرم هر سال ...

گفتم شاید بمب چیزی باشه که بمیرم..

ولی هر جا که من باشم اونجا از همه جا امن تر هست..

.

.

یار حاضر و من حاضر
او منظر و من ناظر
پنهان زنمی بوسه
لب ها که چنین نادر

.mmq

امروز ۶ جولای روز جهانی بوسه هست

بوسه رو فقط توی شعر ها مینوسم

توی شعر مینویسم و شعر رو میبوسم

.

.

اینقد دلم برات تنگه... من مثل تو کسی ندارم آرومم کنه خوشبحالت که اونو داری که هر روز پیشش آروم بشی باهاش حرف بزنی و کنارش باشی.

میرم یه گوشه عزاداری ها رو نگاه میکنم که سرگرم بشم و روزم شب بشه... دوستت دارم عزیزترین آدم زندگیم...

هیچ یادم نمیره همه اتفاقات و خاطراتی که داشتیم 

دلم دیدن دوباره تو رو آرزو داره

ای کاش همه چی وفق مراد بود‌..

دوستت دارم و دلتنگت هستم ماه جانم

:

.

اینجا زنجان :


.

.