view: 553 Date: ۱۴۰۲/۱۰/۲۳ Category: عمومی AddonLink
گر مهر و ماه را به دو دستم دهد قضا
با وعده ی بهشت پناهم دهد خدا
هرگز برون نمی روم از مشهدالرضا
تنها مگر برای سفر سوی کربلا
امضای کربلای تو داروی دردهاست
باب الحوائج همه حاجات کربلاست
.
.
وقتی میگم امام رضا انیس النفوس هست یعنی چی؟
یادتونه چند روز پیش پستی گذاشتم که رضاجان کاش دعوت کنی بیام حرم باشم..
اونقدر رئوف هست که تماس گرفتن باهام و گفتن که خدام بهمن ماه میرن کربلا..
منم توی لیست بودم...
رضاجان؟ قربون صفای حرمت برم، من که شرمندتم... رو سیاهم..
اونقدر مهربونه رضاجان که حتی از یه موضوعی که شما نمیدونید باخبر هست..
از اول بهمن به برات رضاجان اعزام هستم به کربلای حسین..
صد هزار شکر که رضاجان امام الرئوف رو دارم..
صد هزار شکر...
رضاجان از اول روزهای زندگیم تا امسال توی زندگی من همیشه سنگ تموم گذاشته توی رفاقت..
اما از فروردین امسال تا همین لحظه معجزاتی هدیه کرده که به خدا توی عالم رفاقت شرمندشم..
رضاجان تا عمر دارم خادمت هستم..
امام رضا فرق داره..
اگه بدونید یه سلام و توسل به رضاجان چه اعجازی داره، میشید کبوتر جلد حرمش..
.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ
وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ
صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً
کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ
.
انشالله بهمن ماه کربلا دعاگوی همه هستم.
باز مجددا از همه تقاضای حلالیت دارم.
اگه حرفی هست کامنت بزنید میخونم حتما.
نایب الزیاره همه خواهم بود. علل خصوص افرادی که توی لیست داردنیا هم اسامی شون از قبل هست؛
اینبار کمی دلم طوفانیه شاید نتونم زیاد عکس بگیرم براتون ولی تمام سعی ام رو میکنم حداقل یک عکس بگیرم و توی همین پست بروزرسانی کنم.
.
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
.
.
.
23 دی ماه 1402
امروز ولادت امام محمدباقر ع و شروع ماه رجب هست..
تا حالا گفته بودم من متولد ماه رجب هستم؟ نمیدونم گفتم یا نه
کربلای بهمن ماه از همه آل یاسین انتظار خاصی دارم..
هم انتظار #داردنیا، هم انتظار هدیه رجب، هم انتظار تغییر تقدیر و قضا....
به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد
عجب از محبت من که در او اثر ندارد
غلط است اینکه گوید بدلی ره است دلرا
دل من ز غصه خون شد،دل او خبر ندارد
برام دعا کنید توی این ماه خوب رجب:
يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ، وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ كُلِّ شَرٍّ، يَا مَنْ يُعْطِى الْكَثِيرَ بِالْقَلِيلِ، يَا مَنْ يُعْطِى مَنْ سَأَلَهُ، يَا مَنْ يُعْطِى مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَةً، أَعْطِنِى بِمَسْأَلَتِى إِيَّاكَ جَمِيعَ خَيْرِ الدُّنْيا وَجَمِيعَ خَيْرِ الْآخِرَةِ، وَاصْرِفْ عَنِّى بِمَسْأَلَتِى إِيَّاكَ جَمِيعَ شَرِّ الدُّنْيا وَشَرِّ الْآخِرَةِ، فَإِنَّهُ غَيْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَيْتَ، وَزِدْنِى مِنْ فَضْلِكَ يَا كَرِيمُ.
.
جوان محبّ امام جواد علیهالسلام نزد حضرت آمد و عرض کرد: مولای من! حالم خوب نیست، از مردم خسته شدم، تهمت، غیبت و... چه کنم؟ بریدهام، نفسم در این بلاد بالا نمیآید. امام جواد علیهالسلام فرمود: به سمت حسین علیهالسلام فرار کن.
رضاجان فرارم میدهی سوی حسین !...
بعد چند سال بگو، باز بگردم به وطن؟
.
امشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم
تو خوب تر ز ماهی، من اشتباه کردم
دوشینه پیش رویت آیینه را نهادم
روز سفید خود را آخر سیاه کردم
هر صبح یاد رویت تا شام گه نمودم
هر شام فکر مویت تا صبح گاه کردم
تو آن چه دوش کردی از نوک غمزه کردی
من هر چه کردم امشب از تیر آه کردم
صد گوشمال دیدم تا یک سخن شنیدم
صد ره به خون تپیدم تا یک نگاه کردم
چون خواجه روز محشر جرم مرا ببخشد
گر وعده عطایش عمری گناه کردم
فروغ بسطامی
.
.
1402/10/25
در عشق تو کس پای ندارد جز من
در شوره کسی تخم نکارد جز من
با دشمن و با دوست بدت می گویم
تا هیچکست دوست ندارد جز من
مجد
.
.
.
1402/10/26
یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی...
امروز یه روز خاصی هست..
پنجشنبه این هفته لیله الرغائب هست میدونید؟
اگه آرزوی ماه بانوی خودتون رو دارید
اگه آرزوی زنده بودن و زندگی دارید
اگه آرزوی خوبی و خوشی دارید...
یادتون نره.. شب آرزوهاست..
منم آرزوی تعجیل مرگ خودم رو میکنم...
کافیه همین قدر که عمر کردم...
البته مرگ بعد کربلا...
بعد زیارت دوباره کربلا..
اگه بهم بگن بازم خوابشو میبنی همین روزا صبر میکنم تا ببینم به خواب.. و بعدش بمیرم..
این آخرین بارها خیلی خیلی تلخ هست..
تو رو به هر کسی که دوستش دارید به همدیگه ادکلن هدیه ندید..
وقتی میدونید ادکلن جدایی میاره هیچ وقت ادکلن هدیه ندید مگه اینکه بخواید یکی رو از خودتون دور کنید...
.
.
.
1402/10/28
هر چی آرزوی خوبه مال تو..
.
.
1402/11/4
دردانه امام رضا به مرکز کاظمین آقاجوادالائمه شنیدم خیلی بخشنده هست..
همیشه انسان باید از باب یک چیز وارد شود تا پنجره اش که باید گفت امام جواد(ع) در حقیقت باب جوانان است به دستگاه اهل بیت(ع) و خداوند متعال
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِ وَلِیِّکَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍ إِلَّا جُدْتَ بِهِ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَى مَنْ وَسِعَکَ وَ وَسَّعْتَ عَلَیَّ رِزْقَکَ وَ أَغْنَیْتَنِی عَمَّنْ سِوَاکَ وَ جَعَلْتَ حَاجَتِی إِلَیْکَ وَ قَضَاهَا عَلَیْکَ إِنَّکَ لِمَا تَشَاءُ قَدِیرٌ
.
1402/11/5
بعد مراسم دسته جمعی خادمین توی صحن حرم امیرالمومنین علی، سحرگاه امشب از نجف به سمت کاظمین به سمت جوادالائمه علیه السلام میریم..
چند روز و شب خاطره قشنگ دوباره بعد از سفر اول پیش شاه نجف توفیق شد... نایب الزیارت همه تون بودم همه اونایی که به ذکر اسمشون توی #داردنیا هم نوشته شدن...
دلم تنگ شده... کاش... خودتون میدونید میخواستم چی بگم..
فردا به سمت کسی که توی خواب شنیدم موضوع بهشون مربوطه میریم آقا جواد الائمه...
.
به یادگار نجف و روز پدر ..
.
چند روز دیگه که برم کربلا شاید فرصت نکنم اینترنت سر بزنم یه کلیپی روی صفحه اول سایت و اینجا میزارم بابت اعیاد شعبانیه...
.
.
راستی شاید برگردم ایران کمی حال و اوضاعم مناسب نباشه آخه یک عزیزی یه داغ روی دلم میخواد بزاره که جای این داغ همیشه میسوزه روی قلبم...
عشق حرام نیست دوست داشتن کسی که بی دلیل نمیدونی چرا دوست داری حرام نیست... یه عزیزی کامنت فرستاده بودن در جواب بگم که عشق زیباترین نعمت خداست...
.
یکی از دوستان خادم رضا که توی مشهد باهم رفیق شدیم نمیدونستم اونم میاد توی حرم امیرالمومنین بودم که اتفاقی از جلوم رد شد و شناختم و یاد روزهای حرم امام رضاجان برام احیا شد.
سفر مجازی از ایوان طلای نجف ماه قبل گرفته بودم ؛ ولی شلوغ بود.. اینبار خلوت بود اینجا به خاطر سرمای هوای شب . دوباره گرفتم
.
یه عروس دوماد لبنانی توی حرم بودن چقدر رسم ازدواج نجفی ها قشنگه ساده میان حرم با خانواده و...
مادر دوماد اشک شوق میریخت....
روی چادر عروس نوشته بود ، زینب و علی. اسم دوماد علی بود و اسم عروس زینب...
.
برام دعا کنید...
.
1402/11/14
یه یادگاری خیلی خاص از ابوالفضل العباس ع توفیق شد داشته باشم...
.
1402/11/17
از مسیر تهران برگشتم خونه.. یکی بهم گفت چندروز بعد مجدد اعزامم به سمت کربلا...
توی دلم گفتم قربان مرامت یاابوالفضل...
وقتی برگشتم شب همه جا برف بود..
همه جا سوت و کور .. سرد و تاریک..
دلم هنوز به یاد داره همه هرچی که بود و هست.
هنوز عاشقم.. هنوز .... و هنوز..
و هنوز زنده ام...
بعد اتفاقاتی که توی عراق افتاد هنوز زندم...
انشالله چند روز دیگه که دوباره رفتم عراق یه پست جدید دیگه مینویسم.
ببخشید خستم زیاد حوصله تایپ وقایعی که رخداد رو ندارم
روزت مبارک
به خاطر اینکه خیلی مرد تر از هم سن های خودت
و چه بسا بزرگتر از خودت هستی
مواظب خودت باش تو سفر
از مهر شما ممنونم ولی لطفا روز مرد رو به من تبریک نگید..
یاد این افتادن که ماه بانو هیچوقت از کلمه مرد نسبت به من استفاده نکرده و برعکس گفته باشه نامرد، خودش تلخترین چیزی که روح رو خراش میده...
مرد فقط یعنی علی...
مرد به حرمت علی فقط به پدر میشه گفت..
کسی بهم میگه مرد قلبم پاره پاره میشه.. ماه بانوی قصه خیلی خار و شکستهام کرد...
جوری که دیگه از زمین توان بلند شدن نداشته باشم..