view: 308 Date: ۱۴۰۲/۰۹/۱۴ Category: اخبار
بین اتفاقات بدی که باعث ناراحتیم میشه و زمین گیرم میکنه
همون لحظه ها رفقا به دادم میرسن. از تهران از مشهد از زنجان...
نشسته بودم با قلب ناراحت از شنیدن مشاجره...
امین از مشهد تماس گرفت و سلام و احوال کرد
گفتم امین جان التماس دعا دارم خیلی نیازمندم به رضاجان
اگه میشه برو پاتوق همیشگی من توی حرم
گفت کجا؟ بگو برم
گفتم: رواق حضرت معصومه (س) از پله ها برو به سرداب قسمت بالاسر... رسیدی اونجا سلامم برسون بگو حواله رو بردم نجف..
دم هرچی رفیق بامرام هست گرم..
سری قبلی که طعنه تشر شنیدم بهم ریخته بودم به امام رضا گلایه کردم که کاش حرم بودم دست میکشیدی رو سرم آرومم کنی
اینبار به ساعت نکشید که رضاجان خودشو رسوند...
.
.
قربان ضامن آهو بشم..
لال بشه زبونی که امام رضا رو قبول نداشته باشه...
من هرچی دارم از رضا دارم...
یکی با خنده گفت: کمرش سیاتیک گرفته ...
ولی سیاتیک کجا و نکروز آواسکلار کجا...
من ادم یه قرن پیش نیستم که مردم بگن قصه هست
من دوسال فلج بودم به خاطر دارویی، دچار نکروز آواسکلار شدم هیچ پزشکی توی تهران و تبریز و زنجان و قزوین نموند که نرفته باشم
بهم گفتن AVN درمان نداره باید استخوان هر دو پاهات و مفصل رانات رو برش بدیم با پروتز مصنوعی تیتانیومی جایگذاری کنیم اما بعد 10 سال دوباره باید عوض کنیم چون بدن هضم میکنه پروتز رو.. عمل دوم برای تو ریسک مرگ داره..
داغون بودم روزهایی که گذشت به چه امیدهایی که ...
یکی از دوستان پزشکم از شاهرود با یکی از جراح های آلمانی ارتباط گرفت که MRI منو بفرستیم شاید راه دیگه داشتن..
ولی پزشک المانی هم گفت چاره ای نیست
کی به دادم رسید؟ رضاجان..
نه پولی ازم خواست
نه عصایی بهم داد
نه گفت برو هر 10 سال بیا
نه گفت بعد عمل باید 6ماه باید درازکش باشی
نه گفت عمل ریسک عفونت داره..
رضاجان من فلج رو شفا داد خیلی از شما هایی که از گوگل میاد به سایت شاید براتون سخت باشه درک این موضوع ولی اونایی که میومدن عیادتم منزل دوسال همیشه هوامو داشتن قشنگ ماجرای منو میدونن...
ما میریم یه دندونپزشکی یه کلینیک زیبایی یه ذره از کارش راضی میشیم میریم به هزار نفر پیشنهاد میکنیم برو فلان جا..
اونقدر میگم از محبت و عنایت رضاجان که همه بدونن...
.
رضاجان من تو رو دارم امام منی، پناه منی.. همه رو سپردم به خودت رضاجان