view: 413 Date: ۱۴۰۲/۰۸/۲۱ Category: دلنوشته
ساعت ۴ بامداد..
کی آنلاین بیداره که من بیدارم؟
کی از خوابش میگذره که خاطراتش رو مرور کنه این وقت شب؟
ببخشید خیلی ببخشید هیچ وقت نمیخواستم بگم ولی به قدری دارم اذیت میشم و به قدری داغونم میکنه که ....
لعنت بهت ...
لعنت به هرکسی که مثل تو آدم های ساده رو بازیچه خودش میکنه
میفهمی اصلا گریه هر شب وقتی همه خوابن یعنی چی ؟
میفهمی فلج شدن افتادن کنج اتاق به عیادتت اومدن یعنی چه؟
میفهمی به خاطر تو با عالم و آدم و با مادر قطع رابطه یعنی چی؟
میفهمی هر چیزی رو دیدن و شنیدن و یاد تو افتادن یعنی چی؟
تو اصلا درک و شعور داشتی؟
لعنت بهت کاش عاشقت نبودم کاش نبودم و ازت تقاص همه بلاهایی که سرم آوردی رو میگرفتم...تف به این روزگار...
اونقدر عاشق باشی که ببینی یکی دیگه رو هنوز دوست داره و باهاش در ارتباطه و خودتو بد جلوه کنی و بکشی کنار که بتونه کنارش باشه میفهمی؟
میفهمی با قرص تو فلج شدن یه جوان با هزار آرزو به خاطر داشتنت ولی بازم اونقدر عاشق باشه که بگه من فلج به جهنم، بزار اون زندگیش رو بره بسازه خوب! میفهمی؟
همه چی توی این دنیای خراب شده از نظر تو فقط رابطه است..
لعنت به خاطرات قشنگی که هنوز جلوی چشمامه و یه لحظه نمیتونم به کسی دیگه فکر کنم ...
کمتر از گل بهت گفتم وقتی که حتی بدترین فحش ها رو بهم دادی به خاطر ماسمالی کردن خیانتت ؟
کاش عاشقت نبودم حتی نمیتونم نفرینت کنم..
اونقدر بهت نزدیکم که صدای نفسهاتو کنارش میشنونم
الان خیلی حالت خوبه نه؟
قشنگ زندگیمو، جوانیم رو، پاهامو، خانواده ام رو
همه رو به گند کشیدی..
چه شب و روزهایی که برا خوشبختی تو دعا میکردم...خودمو بیخیال بودم ببین چقدر مجنونت بودم...حتی گوشه اتاق درازکش دعات میکردم..
مستجاب شد.. خوشبخت شدی...
یه ذره فقط به ذره اگه درک و شعور داشتی میفهمیدی برای دیدن خنده آت تمام پس اندازمو میزاشتم که هیچ قرض هم میکردم
یه ذره اگه انسانیت داشتی همه اومدن عیادتم دو سالی که بخاطر عشق تو گوشه اتاق درازکش افتاده بودم...
تلفنت جواب ندادم که صدای غم منو نشنویی
تصویری زنگ زدی جواب ندادم که غم بیماری ام رو نبینی
خبر داری از وقتی رفتی و من موندم و این همه بلا حتی نرفتم موهامو کوتاه کنم؟ اونقدر بلند شده که با کش ببندم ...
حوصله هیچی رو دیگه ندارم....
لعنت بهت این همه بلا به جهنم ولی کاری کردی که خودکشی شده برام یه اتفاق قشنگ
امشب یه لحظه فقط یه لحظه یاد تخت و تو و فرشادت افتادم...
همه دلخوشی مسافر کربلا بودن و دیدن بین الحرمین از سرم رفت
درک نمیکنی چه بلایی سرم آوردی...
عکس این پست استوری تو هست یادت میاد؟ یادت بیار روزهایی که از حال دل من خبرنداشتی و استوری هایی میذاشتی که از خدا تشکر کنی به خاطر حذف من از زندگیت...
یه روز همه تقاص پس میدن...
حتی اگه بهترین وکیل هم باشی خدا خیر الوکیل هست...
دوست و رفیق و آشنا بهم میگن چت شده تو که اینجوری نبودی
نمیفهمن مجنون کسی بودن و با دیدن خیانت و بی وفایی اش چه به سر آدم میاد که آدم دیگه ذوق و شوق هیچ کاری رو نداره..
کاش حرم رضا نزدیک بود طلسم تو فقط توی حرم رضاجان میشکنه
کاش شهر مطهره قم همین جا بود حرم فاطمه معصومه هم مثل رضاست...
با رضاجان خجالت میکشم درد دل کنم ولی قم خیلی راحتم خودت میدونی چرا، سفره دلمو پهن میکنم به فاطمه معصومه...
امشبم صبح بشه و نفرین نکنم، یا علی بن موسی الرضا...
.
و لربک فاصبر...سوره مدثر.. به خاطر خدا اینبار هم صبر کن
.
.