view: 273 Date: ۱۴۰۲/۰۷/۰۶ Category: دلنوشته
این مهر و تسبیح سبز رنگ هدیه امام رضا به ماه بانوجان هست.
یه قفسه از گاوصندوق رو پر کردم از یادگاری های ماه بانوجان...
حتی همون دستمال کاغذی که نقش لبهاش رو داره...
خیلی با ارزشه یادگاری هایی که فقط فقط یدونه است نه تکرار میشه نه میشه از جای دیگه پیدا کرد...
کاشکی سرنوشت یجور دیگه بود..
هرچی از ماه بانو هست توی گاوصندوقه، حتی یه تار مو...
گنجینه باارزش سرزمین ماه بانو جان همینه...
کاش خود ماه بانو جان بود، بود که باهم یواش یواش بسازیم..
رفت.. رفت که با فرشاد تند تند بسازن عجله داشت اشکال ندارد سرش سلامت..
پنجشنبه شد باز.. به یاد استوری های پنجشنبه های خانواده ماه به یاد عزیزان رفته... فاتحه ای بخونیم..
بعد ماه بانو هیچی برام دیگه رنگ و لعاب نداره، جز خواب هایی که خود ماه بانو میاد و مهمونم میشه
رنگ سبز رنگ زندگی و مورد علاقه ماه منه...
کاشکی الان یهویی واتساپ یه تماس تصویری و یه ماه بانو...
هیچ وقت نفهمید و درک نکرد چقدر عاشقشم..
کارمون کشید به ایثار..
ایثاری که به خاطر خوشبخت شدن ماه باید برای همیشه خودمو بکشم
زنده بودن من هیچ فایده ای نداره..حیف شد اون نوشته های که دیگه قفل کردم رو کسی نمیتونه بخونه وگرنه..
ماه بانو جان دیروز خیلی حالم داغون بود من هرچی داغون تر میشم تو خوشحال تری...
ماه جانم دلم بد طوفان گرفته، خوبه که تو از وقتی که نتایج اومد کلا عوض شدی و همه گذشته ات رو خاک کردی ...
دیگه هیچ وقت من و تو حتی به ثانیه ای نگاه بهم نمیرسیم، این دعای تو هست که من نابود بشم و هیچ نشونی ازم باقی نمونه...
چهره ی پلاستیکی من بعد رفتن تو دیگه عبوس شده...گریان شده..
میخندی؟ آره خوب بخند ، بخند که خیلی خوب نابود شدم با نبودنت..
دنیای من همه شده بود تو...اسم زیبای تو .. و فکر تو..
تو یه اخلاقی داره قبل اینکه کات کنی با یکی آشنا میشی..
فکر کنم لیست عشقهات، به چهار نفر رسید اونایی که خیلی نزدیکتر از بقیه اونایی بودن که ته تهش یه چت بود و یه تماس.
دلم آروم نمیشه یا امام رضا نمیدونم چیکار کنم..
دلم آروم و قرار نداره...
با اینکه بهت قول دادم ماه وکیل رو بخشیدم به فرشاد قصه.. ولی خودمو میشناسم نازک دل تر از اونیم که صدای ماه بانو بشنوم و سجده نکنم برا پرستیدنش... من هنوز بت پرست ماه بانو هستم...
ماه بانو تو که دل بستی به دلدار دیگه...با دل من چیکار کردی کجا انداختی کجا خاک کردی ؟ بگو برم دل خودمو پیدا کنم وضعیتم خیلی خرابه..داغونم...
جز امام رضا کسی به دادم نمیرسه..ولی خجالت میکشم پیش رضا بگم ماه بانویی که هفت سال از عشقش براش تعریف کردم رفته...
ماه وکیل جان ببین دنیای من و دنیای تو نداره همه پسرا مثل هم هستن دوست ندارن عشقشون رو با کسی دیگه تقسیم کنن ، الان که میخوای با فرشاد ازدواج کنی دیگه بلاهایی که سر من آوردی رو سرش نیار. دیگه حامد رو کاملا حذف کن از ذهنت، دیگه به محض یه دلخوری نرو دنبال یه کیس جدیدی که هنوز نصف و نیمه متعهدی.
تعهد به خوندن آیه قرآن و تزویج و ..اینا نیست تا زمانی که دلت جای دیگه باشه و جسمت جای دیگه اسمش خیانته عشق جان من.. نکن این کار نکن..
ولی من هنوز که هیچ تا زمانی که بزارن توی قبر به تو متعهدم...
بیشتر از پاهام و فلج شدنم و غصه این بود که دلت با من نیست
تو حتی وابسته من هم نبودی ...
ماه بانو جان میشه با دستای خودت فریبم بدی و یه جایی توی بیابون قشنگ با یه گلوله اسلحه منو بکشی؟
خیلی به خدا التماس کردم که بمیرم ولی انگاری گوش نمیده..
تو بیا حتما قسمت اینه که به دستای قشنگ تو بمیرم..
هنوز کادوهای تولدت کادو پیچ شده مونده تو کمد.. امسال داشتم میومدم قبل عمل جراحی .. اما توفیق نشد...
ماه بانو جان از همه بگذریم خیلی دوستت دارم..
خبر نداری روزی چندبار عکست رو نگاه میکنم و بغض گلوم رو میگیره.
من که نمیخواستم و نمیزاشتم بری... اما وقتی دیدم که دلت جای دیگه است و دنبال بهانه ای که بری گفتم کمکت کنم که به خواسته آت برسی..
مبارک باشه عشق جانم.
خیلی چیزا رو تو نمیدونی و من نمیگفتم که چی میدونم..
تو آب میخوردی من میدونستم..
خواهرت خیلی خواست از زیر زبونم حرف بکشه و فریبم بده که دوباره از عکس ها بفرستم براش.. ولی دیگه حناش رنگ نداشت.. تو و خواهر عزیز سبک شکارتون شبیه هم هست تغییر هم نمیدید ...
آخر اخراش دیگه وقتی هرکاری کرد قبول نکردم فحش داد و ...
سرش سلامت خواهر بزرگه منم هست مثل خواهرم دوستش دارم...
همه سرزمین ماه شاهد باشن که هنوز عاشق ماه بانو جان هستم..
از دور میبوسم خاکی رو که با قدوم مبارکت متبرک شده..
یا امام زمان یا صاحب الزمان آقاجان میدونی که کسی ندارم میدونی که دلم آشوبه میدونی که اوضاعم چجوریه..میدونی همه چیزهایی که میخوام بگم و نمیتونم..خودت راست و ریس کن...
اللهم عجل لولیک فرج...