view: 175 Date: ۱۴۰۲/۰۶/۰۸ Category: شعر AddonLink
من با یه شعر از ماه بانوجان خاستگاری کردم. این شعر خاستگاری توی کتاب ماه من هست.سپاس از خانم خانی بابت خوانش این کتاب شعر.
--------------------------------------------
شعر یک:
آمدی رسم مرا از سنتم دزدی کنی
دلربایی خواهی و جان مرا بیرون کنی
آمدی، گفتی تو آرام در دلت، جمله به من
مات کردی ذاتم و گفتی که احساست به من
آمدی،گفتی،براوردی تو رویای مرا
من نمیدانم که خوابم یا که بیداری مرا
کاش میدانستم و در دست داشتم حلقه ای
مژده میدادم به مادر زان که پیدا کرده ای
یک عروس خوب و لایق همچو مروارید را
حلقه ای هدیه بیاور زین عزیز جانه ما
م محمدی - ماه من
------------------------------------------
شعر دوم:
(بوی شور انگیز باران میدهی)
با نگاهت جان من، جان میدهی
جان من بودی و جانانم شدی
آمدی در زندگانی،بوی بارانم شدی
عاشقم،تو عاشقی،ما عاشق ایم
صرف عشق باید، که ما آماده ایم
عشق هم بازیچه ی چشمان توست
رام آن آبروی چون برّان توست
این نفس را من که مدیون تو ام
دست به دامان شبیخون تو ام
عشق من با عشق تو چون معجزه
گرمی آغوش تو در حافظه
آخر خوش بختیم در شاعریست
این که ماهم عاشق بس ماهریست
---------------------------------------------
لینک ورود به صفحه کامل شعرهای صوتی کتاب ماه من، اینجا کلیک کنید.
---------------------------------------------
یه کلیپ هم از سریال گرگ و میش میزارم...یاد و خاطرات ماه بانوجان رو برام تداعی میکنه لحظه لحظه هاش...