view: 259 Date: ۱۴۰۲/۰۵/۱۱ Category: حب AddonLink
من ایرانمو تو عراقی، چه فراقی... چه فراقی...
بگیر از دلم یه سراغی، چه فراقی... چه فراقی...
از تو دورم باورم نمیشه و دارم میمیرم..
بگیر از دلم یه سراغی، چه فراقی... چه فراقی..
این روزا عطر اقاقی رو می خوام
تلخی چای عراقی رو می خوام...
------------------------------------------------
------------------------------------------------
عالم و آدم همه و همه برای من شدن سرمشق عشق...
به هر چیزی نگاه میکنم ماه بانو میاد
به هرچیزی فکر میکنم ماه بانو میاد..
یه نوحه چقدر میتونه حرف دلمو بزنه که بشینم اینقدر گریه کنم..
یا اباعبدالله حسین.. یه کاری کن بیام بین الحرمین شنیدم دعا اونجا مستجاب هست
دعای منو میدونی کلا یه حاجت دارم اونم ماه بانو است...
من شمال ایرانم سرزمین آذریها و ماه بانو جنوب ایران سرزمین عربی اهواز...
دلم چایی دم کرده ماه بانو رو میخواد یاحسین
توی طبیعت یه چایی دبش دم کرده با عطر ماه بانوجان مثل عکس
یا حسین قرار سال 1398 رو یادت که نرفته؟
گفته بودم یاحسین یه روز من و ماه بانو باهم میایم اربعین
دست خالی نمیام میام یه کاری کنم مثل بقیه نمیام...
دامن آلوده و بار گناه آورده ام. گر چه آهی در بساطم نیست
آه آورده ام. هر که بودم هر که هستم با کسی مربوط نیست
بر امام مهربان خود پناه آورده ام.....
--------------------------------------------------
این داستان به شیوه سورئال نوشته شده لذا ابتداعا اعلام میکنم که هیچ کدام از شخصیت های داستان حقیقت ندارند و خیالی در قصه است.لطفا هیجان خود را کنترل کنید
--------------------------------------------------
عجیب گرفته حالم..
بگو دیوار رو نگاه کن..
یاد دیوارهایی که با ماه بانو کنارش رد شدیم میوفتم و گریه ام میگیره
بگو آسمون..گریه ام میگیره چه آسمون هایی که کنار ماه بانو باهم داشتیم..
من با ماه بانوجانم اونقدر خاطره دارم که اسم هرچی بیارید گریه چشمامو خیس میکنه..
جز کربلا..جز مشهد.. قرارمون بود بریم بعد از ازدواج کربلا و مشهد بریم برای تشکر که ما رو به هم رسوندن..
--------------------------------------------------
ماه بانوجانم درسته ندارمت ولی به کرم خدا اطمینان دارم که برمیگردی
من بهترین غریبه ات میمونم..غریبه ای که هیچ نسبتی باهات نداره
ولی همیشه توی قلبش حب تو داره، عشق تو داره، ذوق دیدار تو داره...
من آشناترین غریبه ی تو هستم ماه من..
من و تو ما نشدیم، هنوز نشدیم ولی من همین الان تمام خودم را، تمام وجودم را گم کرده ام..
برگرد.. که خالی شده بعد از تو جهانم...
-------------------------------------------------
ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم
اما تو بکش خط به خطای همه ی ما...
میگن خدا یه چیزی رو ازتون میگیره به جاش خیلی بهترش رو میده
خدا من رو از ماه بانو گرفت؛ الان ماه بانو یه نامزد خوب داره هرچند که .... ولی از من برای ماه بانو بهتره...
ولی خدایا من از تو بهترش نمیخوام، من قسمات میدم به محمد به علی به فاطمه به حسن و حسین به رضا به عباس به صاحب الزمان..قسمت میدم که به من ماه بانوم رو برگردون خدا
خدایا منو میشناسی بهتر از همه حتی بهتر از ماه بانو...
خواهرم که با ماه بانو حرف زده بود اومد ازم گله کرد گفت ماه بانو بهم میگه برادرت رو نمیشناسی من از شما که خواهرشی بهتر میشناسمش...
حرف هر دو درسته، ماه بانو من رو خیلی خوب میشناسه باورتون میشه من اگه ساکت بمونم و حرفی نزنم یه اتفاقی بیوفته ماه بانو دقیق میتونه بگه که رفتار و حرف من چه قراره بشه؟
ولی اینم بگم روزهای سخت خیلی سخت روزایی که داغون و افسردگی و بیماری بهم فشار اورد روزهای که ماه بانو کنارم نبود خواهرم بود و دید که رفتار من چی بود..
یه چیزایی رو ماه بانو دیده یه چیزایی رو خواهرم..
چقدر دوست داشتم خواهرم با ماه بانو باهم ببرم خیابان باهم اشنا بشن بیشتر اشنا بشن...
ماه بانو جان انشالله که به حق آل طاها برمیگردی خدا کریمه..
وقتی برگشتی شماره خواهرم رو داری اصلا اولش اگه خواستی با خواهرم حرف بزن. شاید من یهویی بهم زنگ بزنی از شوق برگشتنت سکته کنم
یادته یه باری قهر بودی؟ برگشتی من از شوق پشت فرمان تصادف کردم
یادته یه باری قهر بودی؟ برگشتی من از شوق تمام چشمام گریه گرفت مثل ابر بهار؟
توفیق اینو دارم که اسمم هم لقب صاحب زمانم هست، اباصالح یا بقیه الله دستمو بگیر کمکم کن از همه جا دستم کوتاهه..یاحجه القائم ادرکنی..
-------------------------------------------------
گیرم که نبودی تو، همه آن همه نامه...
با عشق چه کردی که چنین یاد فراموش؟...
ماه بانوجان تمام لحظات خاطراتمون داره جلوی چشام رژه میره گریه ام میگیره حالم داغون میشه..اما کاری ازم برنمیاد..
یادته اهواز ؟ یادته کوچه های معین گل های قشنگ؟ یادته خیابان نادری؟
یادته اولین نهاری که باهم خوردیم توی هتل رستورانی که پیشخدمتش هی میومد مزاحم میشد؟
------------------------------------------------
ای که به تقدیر مرا عشق، جنون نامیدی
نام من از کرم توست، چرا نومیدی؟
من که دیدار تو را معجزه ی هو دانم
بایدم صبر کنم ماه طلوعی دارد...
به توسل شده ام بند به زنجیر غمت
از فراق و غمت ای عشق چه آورد به سرت؟
عشق من ماند میان دل و در کنج اتاق
من که یوسف شده ام بند به زندان غمت..
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ...