view: 357 Date: ۱۴۰۲/۰۵/۰۳ Category: حب
از امسال هر تاسوعا و عاشورا که زنده هستم این بیرق قمربنی هاشم رو میزارم روی تمام پروفایلها...
عباس قمربنی هاشم بود، ماه حسین بود...
بیرق یه ماه قرمز...
.
پرسجو کردم از دوستام که برن و ببین ماه بانوجان من حالش چطوره؟
چندروزی وقت برد ولی اومدن گفتن عالی هست، میخنده از ته دل، اوضاع احوال هم مناسب و خوبه
گفتم نامزدش چی؟
گفتن اون رو هم با ماه بانو توی خیابان و رستوران دیدن هر دو خوبن...
عباس جانم یا باب الحوائج من به خوشبختی و خنده و عاشق شدن ماه بانو جانم که امر خداست و سرنوشتش هست بخیل که نیستم، وقتی ماه بانو میخنده انگار من میخندم
وقتی ماه بانو جانم خوشبخته انگار من خوشبختم هر چند من بدون ماه بانو وجودی ندارم...
ابوالفضل جان کفیل من باش... نمیدونم چه دعایی کنم یوم العباسه..
چقدر من عاجزم وقتی ماه بانو رو ندارم
برام دعا کنید...
بهم میگن وقتی میدونی بهش نمیرسی چرا هنوز دوسش داری...چی بگم؟ مگه وقتی ما میدونیم قراره بمیریم نباید نفس بکشیم؟
ماه بانو جان نفس زندگی منه..
فیلم Bird-Box-Barcelona رو دیدید؟ یه لحظه گذری تبلیغاتش رو دیدم...
ماهبانوجان خیلی فیلم نگاه میکنه..عاشق فیلمه..
ولی من عاشق فیلم هایی هستم که منو یاد ماه بانو جانم بندازه... توی تبلیغ این فیلم یه لحظه ماه بانو رو دیدم...
اونایی که از طرفداران پروپاقرص قصه ماه بانو هستن میدونن کدوم بازیگره..
البته من به ماه بانو جان میگفتم هزار چهره.. اخه وقتی آرایش میکرد یا یه تغییر کوچیک میداد من کلا نمیشناختمش اونقدر که عوض میشد..
ولی هیچ وقت چهره زیبای اصلی و طبیعیش رو یادم نمیره... این چهره اصلیش هست..
یادمه یه روزی یه عکسی نشونم داد روی مبل نشسته بود مال دوران دانشجویی اش بود..
دقیق دقیق همین شکلی بود...
.
این داستان به شیوه سورئال نوشته شده لذا ابتداعا اعلام میکنم که هیچ کدام از شخصیت های داستان حقیقت ندارند و خیالی در قصه است.لطفا هیجان خود را کنترل کنید
.
مگه نه ماه بانو ؟
کاش میفهمیدی تمام روزهایی که درد پاهام و افسردگی داغونم میکرد دلتنگی تو باهم چیکار میکرد..
دلتنگت بودم و از شرمندگی و رو سیاهی و بدبختیم نمیتونستم پیام بدم بگم دلم برات تنگه زندگیم
نمیتونستم بگم دوستت دارم و عاشقتم ماهم...
ببین دنیا چه بلایی سرم آورده؟
تو همیشه میومدی حالمو خوب میکردی
میومدی خنده میاوردی رو لبهام..
میومدی بهم انرژی میدادی..
تو معجزه گر بودی ماه بانو برای من معجزه میکردی با من
ماه بانو نامزدت معجزه تو رو درک کرده؟
ماه بانو یعنی برکت و رزق، یعنی عشق و زیبایی، یعنی دانش و قدرت..
ماه بانو کاملترین هست توی هر زمینه..
چه حکمتی توی کاره نمیدونم.ولی از باب الحوائج میخواهم ختم به خیر کنه و منو به ماهم برسونه..
ماه بانوجان آرزوهایی زیادی داشت و داره... ولی کل آرزوهای من جمع میشد به ماه جانم..
یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی..
یااباالغوث ادرکنی..
یا ضامن آهو..
میدونم بهت میرسم یه روزی عشق اول و آخر من..
کار رو بسپاری به آل طاها، بهشون توسل کنی مطمن باش دست خالی از در خونه ردت نمیکنن.
داره بارون میاد..صبر هم اومد..
الهی به حق فاطمه و ابیها و بعل ها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط بهی علمک
خدایا منو به ماهم برسون یا جونمو بگیر...
عربی چقدر بلدید؟ داشتم صبح یکی از صداهای ماه بانو رو گوش میکردم که عربی چندکلمه حرف زده بود..
عجیب عربی حرف زدنشو دوست دارم.. یه کلمه هم ازش یاد گرفتم: ستل باب..یعنی درو ببند (البته عامیانه)
چون گویش رسمی تا جایی که میدونم میشه اغلق الباب...
لری حرف زدناش که دیگه نگم براتون اونقدر دوست داشتم باهام لری حرف بزنه ولی بیشتر فارسی حرف میزد..
خیلی وقته گذشته و هنوز به خوابم نیومده..
ماه من برگرد و گیر از عاشقت گاهی خبر..
دخیل ابوالفضلم..عشق ابوالفضل عشق خاصیه دمش گرم به همه عاشقهاش جواب میده
هوای همه عاشقهاشو داره..مثل امام رضا
اصلا شک نکنید اگه امام رضا و باب الحوائج رو به فاطمه زهرا قسم بدید شک کنید میرسید به حاجتتون..
اما حاجت من خیلی فرق داره..میدونید فرقش چیه؟
حاجت من رسیدن به ماه بانو جان هست..(بازم هوای شهرمون بارون گرفت اسم فاطمه زهرا که میاد و توسل میکنم بهش بارون میگیره شهر الهی به حق فاطمه...)
حاجت من رسیدن به ماهبانو هست اما من عاشقم خوشبختی عشقمو میخوام..اگه ماه بانو با نامزد الانش خوشبخت تر از کنار من بودنه اشکال نداره خدا من بمیرم خلاص اما اگه نه دل ماه بانوجان رو نرم کن..ماه بانو عشق منو تبدیل کرد به سنگ نفرت و تنفر...ازم متنفره..میگه نابودم میکنه ...
خدایا مگه راه سومی هست؟ اگه هست نمیدونم...
ماه بانوجان یادته باهم توی بارون بودیم؟ یه بارون تابستونی؟ یادته؟ چقدر عاشقانه بود؟
ماه بانو جانم کی توی دنیا یه حرف گوش کن نمیخواد؟
من سرتا پا غلام حلقه به گوشتم. تو که میدونی من دیوانه وار عاشق اینم که تو حرف بزنی و من فقط گوش بدم..
یادته هر باری که ساعتی برام حرف زدی...اخرش ازم چیزی پرسیدی من هنوز مات نگاهت بودم و صدات؟
تو که حرف میزنی روح من از این دنیا خارج میشه عمر من.. تو طریق الله هستی برای من..
یه نشون زنده از خدایی برای من ، وقتی توی شعرهام پنهانت میکنم یعنی دوستت دارم ولی ناتوانم از اینکه بگم
وقتی که چهار سال پیش توی شعر گفتم: خواهم آزاد شوم از وطنم، من اسیر تو به شهر آزاد..
میدونی اون شعر چقدر رازهای پنهان داره؟
میدونی از شهر خودم، از هر شهر که تو نباشی بدم میاد؟
میدونی شهر آزاد کجاست؟
میدونی دلم میخواد اسیر تو باشم؟
تو کربلا رفتی کربلایی هستی هر کی بره بین الحرمین عاقبت بخیر میشه..
مطمنم عاقبت به خیری..مطمنم خوشبختی...
یه روزی میرسه به حق ابوالفضل قسم میرسه یه روزی که ازم بپرسی مهدی هنوز دوستم داری؟
بگم نه..من دوستت ندارم.. من دیوانه وار عاشقتم...من مجنون توام..
دوست داشتن و عادت و دلبستگی رو قاطی عشق نکن..عاشق بودن یه عالم دیگه داره..
مثل عشق ابوالفضل...
با امام رضا خودمونیم رفیقمه عشق رضا هم خاصه...
میدونی این چندساله که توفیق نشد برم حرمش ولی امام رضا ناگهانی یه هدیه میفرستاد؟
رضاجان رفیقمه میدید افتادم گوشه اتاق و اینجوری ازم عیادت میکرد میدونست پای آمدن ندارم ولی دلم مشهدشه...
عشق تاوان داره..
ماه بانوجانم همیشه میگفت تو عاشق نیسی اگه بودی خیلی کارها میکردی..
ولی ماه بانوجان من هرکاری ازم براومده کردم.اخرشم مثل یه ماشینی که تا ته گاز دادی و موتورش در رفته شدم..
چیزی ازم نموند..ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته راجان شدوآواز نیامد
وقتی سالم بودم محال بود تاسوعا و عاشورا مسجد و هیات نباشم.. عباس جانم چندساله مونده به دلم که مثل قبل بیام هیات...
توی دلم خیلی چیزا موند..
یوم العباسه..خدایا به حق عباس حاجت همه رو بده...