view: 161 Date: ۱۴۰۲/۰۴/۱۱ Category: دلنوشته
(مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم )
من اینجا پشت این پرده برایت عشق می ورزم
تویی ماهم، تویی یارم ، تویی جانان و جانانام
مرو از یاد من یارا که من دلتنگ تو باشم
تو چون ماهی ز دریایی چنان آزاد در دنیا
ولی من خسته جان تو، به زندان تو میچرخم
م.م
.
این داستان به شیوه سورئال نوشته شده لذا ابتداعا اعلام میکنم که هیچ کدام از شخصیت های داستان حقیقت ندارند و خیالی در قصه است.لطفا هیجان خود را کنترل کنید
.
ماه بانو جان حداقل رویای شیرین دنیای خواب رو ازم نمیگرفتی..این چند روزه که حالم اصلا خوش نیست چرا به خوابم نیامدی؟
من توی سایه عاشق و منتظر تو هستم.هر چقدر که سالها بگذره
هر سالی که میاد من عاشق تر میشم بهت.ولی تو تنفرت بیشتر میشه
گله ای ندارم چون تو بانویی و انتظار برات تلخ ترین طعم دنیاست
یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی ، ذکر هر روز و شبم..
یادم بمونه دیگه هیچوقت با خواهر حرف نزنم...دینی که به گردنم داشت و محبت کرده بود رو تسویه کردم. اما این آخری فریبم داد..البته تقصیری نداره اونم عاشقشه..آدم به خاطر عشق نه قسم میفهمه نه دروغ و فریب و...
ماه بانوی من میدونی چی از همه بیشتر مثل میخ مبکوبه توی قلبم؟
تو که ماه بانوی من بودی از هفت سال پیش...
تازه دو سال هست که شدی خانم وکیل ماه...
چرا بهم میگی وکیل شدی من اومدم سراغت ؟
من میدونم مشکلات ما از کجا شروع شده، از دوری..
ما که از هم دور بودیم حس و حال و اوضاع همدیگر رو نمیدونستیم..هرجوری که خودمون با تفکرمون میشد از جملات پشت تلفن برداشت میکردیم.این آغاز مشکلات بود..
نمک زندگی هست اشکال نداره دنیا فدای یک تار مویت
برم پیش امام رضا برگشتنی مطمنم خیلی چیزا حل میشه.. با چند نفر از دوستان صحبت کردیم که بتونم اهواز ساکن بشم و اونجا بمونم کار کنم و یه جای کوچیک استراحت کنم..هرچقدر هم کوچیک باشه مشکلی نیست برام چون دنیای ماه بانوجان به اندازه ای برام بزرگ هست که جبرانش کنه..یه جهان خاطره از تو دارم دونه دونه برگه های دفترم رو بارها بارها میخونم ...چقدر شیرین هست...
یه روزی اگه آمدی سراغم دو جا هستم، یا اهوازم یا زیر خاک .
نگران من نباش..
من با خاطرات قشنگی که ازت دارم زندگی میکنم
بهترین خاطرات..چیزای که هیچ عاشقی از عشقش ندارن من دارم
روزهای اول که گفتی عروسیته همین خاطرات کمکم کرد که آروم بشم ناگفته نماند که یه ورق بسته کامل قرص هم خوردم..
من برات تکراری شدم و بد و زشت و بیعرضه
اما تو برای من همیشه تازه ای، آرزوم بود ازدواج کردیم هر روز دستت رو ببوسم که منو قبول کردی
آرزوم بود هر روز خودم برات چایی دم کنم كه خستگیت در بره
آرزوم بود کل ایران رو کنار تو باهم بریم گردش...
آرزوم بود بشینم و فقط نگاهت کنم تو برای من زیباترین زیبای دنیایی
آرزوهای من مهم نیست ..
اما الهی که تو به آرزوهات برسی مهم تویی شیرین مهمه نه فرهاد...
تو ثریایی و من هم شهریار
مرز کارون هم مثال شهر،یار
شهریار شاعر عاشق ترک زبان ایران هم عاشق ثریا بود، کل زندگیش عاشق بود و کل زندگیش رو باخت بخاطر عشقش...اما تا عمر داشت از عشقش شعر گفت..ما ترک ها عاشق واقعی بشیم اینجوری میشیم. لرها و عرب ها رو نمیدونم چجوری عاشق واقعی میشن...ولی هیچ کدوم مثل ترک ها نمیشن
من سراغ هیچ کسی نمیرم، بهت خیانت نمیکنم، همیشه به پات منتظر میمونم. خودت میدونی که عشق اول و آخر منی.
کاش راضی بشی بیام بشم کارمندت، بهخدا حتی حرف نمیزنم لال میشینم کارها رو انجام میدم از اذان صبح دفتر رو باز میکنم و جارو میکنم برات .. حتی برا کارمندی هم منو قبول نداری؟
بشینم یه جا سالها همین که عطرت ، صدات، رو بشنوم برای من کافیه...
من زنده ام به خاطرات تو...
عشق جانم دوستت دارم ، میرم پابوس امام رضا حتما شفام میده حتما زمان رو به عقب برمیگردونه که به همون روزهای خوب برگردیم تا اشتباهات گذشته رو نکنم و بهت برسم اینبار به حق فاطمه..
میدونی چیا میدونم ؟ خیلی چیزا..
ولی میدونی چیت چیا نمیدونم؟ بازم خیلی چیزا
تنها چیزی که میدونم اینه که عاشقتم ، الان زنگ بزنی بگی بیا، من چمدانم آماده است میام ترمینال و یک عمر نوکرت میشم.
نگران پاهام نباش دوسال اول خیلی سخت بود برام ولی الان دیگه عادت کردم به این زندگی .. حتی میتونم سوار ماشین بشم برم جایی
میتونم تا سرکوچه با عصا برم.. هوا که خیلی گرم میشه دردم کم میشه جوری که بدون عصا میتونم چند متری راه برم...اهواز گرمه.. بیام اونجا شاید صدای تو بشنوم امام رضا هم به خاطر عشقمون شفام بده.
نباید پیش هیچ دکتری میرفتم از اول باید پیش خود امام رضا میرفتم
اما برای رسیدن به تو جز فاطمه زهرا کسی دیگه کمکم نمیکنه
خیلی حاجت سنگینی هست.اینکه ماه بانویی که عاشق یک دیگه است و از من متنفره دوباره برگرده.. برگرده باهم زندگیمون بسازیم..
ماه بانو جانم دعا کن بمیرم بخدا روزام خیلی سخت میگذره بدون تو..
هر سه تا دفتر خاطراتم رو گذاشتم صفحه اول سایت بردار بخون ببین این مدت چی کشیدم..
اگه دستامو قطع کنی راضی میشی ؟
گوشام ببری راضی میشی ؟
اصلا بیا بزن منو بکش خلاص من راضیم..
هیچ وقت نه سرت داد میزنم نه دستم چلاق بشه اگه حتی قصد زدن داشته باشم.. میدونم الان بخونی اینو غرق خنده میشی.الهی من قربون خندهات برم میدونم تو از من قویتری و باشگاه رفتی و ... تو منو بزنی هم مشکلی ندارم..
هر چه از دوست رسد نیکوست...
استخاره کردم خوب اومد.. همه امید زندگانی من خدا هم میگه بهم میرسیم..