view: 238 Date: ۱۴۰۲/۰۴/۰۸ Category: دلنوشته
تولد امسال خاص هست، تولد خاطرهاست، تولد روزهای قشنگی که داشتیم،
تولدت مبارک عشق جانم،
هنوز صدات برام زیباترین صداست
هنوز خندهات خوشگلترین خنده دنیاست
هنوز چشمات آهویی ترین چشماست
هنوز حرفات عاشقانه ترین حرفاست
هنوز تصویرت روی دسکتاپ لبتابمه..
میدونم گفتی حذف کن ولی این تصویر هیچ نشونی ازت نداره کلا فتوشاپه فقط خاطره است
به مناسبت تولد ماه آسمان یه خاطره خیلی زیبا از دفتر خاطراتم براتون مینویسم مربوط به دفترماه بانوجان 1 البته داخل کتاب نیست
این خاطره جزو ارزشمندترین و عزیزترین خاطرات ماه بانو جان هست برای من..
----------------------------------
این داستان به شیوه سورئال نوشته شده لذا ابتداعا اعلام میکنم که هیچ کدام از شخصیت های داستان حقیقت ندارند و خیالی در قصه است.لطفا هیجان خود را کنترل کنید
...
سلام
-سلاممم
خوب چرا از اول تصویری زنگ نمیزنی که بخندیم؟
-واو ببین موهاشو این چه مدلیه!!
باد زده اینجوری شده
-لبات خیلی خشک شده
آره نمیدونم چرا لبام خشک شده
-مال من خشک شده نمیدونم چرا
آهان مال تو خشک شده مال منم آخه خشک شده
-وایسا وایسا
چرا میزاری کنار لبتابو؟
-یه لحظه
-لبتاب رو پام بود گذاشتم کنار چای بخورم
ماشاالله چایی میخوری؟
-اوهوم سرد شده
نوش جوون
-مرسیی
تو منو آرزو به دل گذاشتی
-چرا؟؟
گفتم که آرزو دارم تو آب بخوری من بشینم نگات کنم
-مگه نگامم نکردی وقتی داشتم آب و چایی میخوردم؟
میدونی وقتی نگات میکنم غرق میشم اصلا نمیفهمم زمان داره میگذره
-یدونه خوردم پنجتا چایی دیگه میخورم نگام کن
-خواستم روزه بگیرم مامانم نذاشت
کاری خوبی کرد
-میگه رنگت خیلی پریده راس میگه؟
آره رنگت پریده راس میگه
-چرا
واقعا رنگت پریده معلومه ضعف کردی
ببیین عشقم بدنت ضعیف هست روزه میگیری بدنت تحمل نداره
-نه به روزه نیست اینو میگی من روزه نگیرم لاغر نشم که کسی نیاد خاستگارییییم!!
نه ماه بانوجان اخه چرا
-ببین دارم هی لاغر میشم
لاغر میشی؟
-خدا رو شکر هر رژیمی گرفتم لاغر نشدم این مدت دارم ولی لاغر میشم
فکر کنم به خاطر منه باخودت میگی این پسره چقدر لاغره ! هی با خودت میگی اینو به خودت تلقین میشه و لاغر میشی
(عاشق خنده های زیبای عشقمم)
-تو که داری چاق میشی
نه والا رفتم خودمو وزن کردم همون 53 هستم
-باز رفتی خودتو با انگشتر دستت وزن کردی!!!
اره دیگه هنوز انگشتر از دستم میوفته
-باید خودت غذا زیاد بخوری
میخورمم ولی خوب دیگهه چقققدر!!
-نمیییدونم
ها تو باید اینا رو بدونی سوالات عمومیه
-ازم سوال بپرس
اسم شما چیه؟
-ماه بانو
اووو چه ناز و ادایییی
چرا وقتی میخندید اینقدر زیبا و خوشگل میشی؟
-چون که آقامون اینجور فکر میکنه
چرا اونوقت چشماتون قشنگه؟؟
-چون آقامون اینجوری فکر میکنه
این آقاتون دیوونست؟
-دیوووونه اس
تو رو چجوری دادن دست این دیوونه؟
-مجبور شدن دیگه خودم دیونه شدم از پسم برنیومدن گفتن بدیمش به این دیونه
عجب دوتا دیوونه
-اوهوم
خیلی هم خوبه اداره رو بسپاریم دست دوتا دیوونه چه شوووود
-عاشقم چاییم
حداقل این خوبه که میدونم عشقم چی دوست دارره
-چی
من اینا رو فهمیدم کاپوچینو دوست داره
رنگ سبز دوست داره
چایی دوست داره
کوبیده دوست داره
آب طالبی دوست داره
-چی رو بیشتر از همه دوست دارم؟
ماکارونی
-اوهوووم
بعد یخ در بهشت نمیتونه بخوره پیشونیش اذیت میکنه
قدم زدن توی ساحل رو دوست داره
-با کی؟
با یه دیوونه
کنار چونه اش یه خال داره
-من اینجا خال ندارم که! این چال گونه است
نه نه اینور
-این؟
اره
-این که اینجاست فک هست
-نگاه کن این چونه هست این فک
فرقی نداره که
-فرق داره
ماه بانو؟
-جانم؟
من دوستت دارم خخوب، هرکاری میکنم
ولی اصلا دوست ندارم یه روز یه لحظه ناراحت ببینمت
همیشه بخند
همیشه شاد باش
باشه؟
-اوهوم ولی باید تاوان بدی
باشه
-اشکال نداره
قول؟
-نوچ
ماشالله چقدر هم به همدیگه قول دادیم و عمل نکردیم
-اووهوم
(زیباترین خنده های جهان ازعان ماه بانو هست عشقم)
-چرا قرمز شدی؟
نه قرمز نشدم
-صورتت قرمزه
ببین من پوستم نازکه سریع قرمز میشه والا بخدا
-اره جون خودت تو هم راست میگی
والا ...اووو اینطوری نگام نکن
-چاییی میخوری؟؟
ندارم که
-بیا از پشت مونیتور برات چایی بفرستم
مرسی چایی دست پخت خانم خوردن داره..
-تو همون پسری که روز اول دیدمت گفتی روم نمیشه نگات کنم
اره یادمه صورتی پوشیده بودی
-اونوقت بعد چهار روز وقتی نمیبینی منو دیونه میشی
تققصییررر تو بود من اینطوری نبودم!!
تو منو دیوونه کردی
-من چیکارت کردم!
-من هیچ کاری نکردم
من هنوز یادمه اصلا اینور رو نگاه میکردم که خدایا نکنه من ای دختر صورتی پوشیده نگاه کنم و دیونه بشم
بزار اینور رو نگاه این درخت رو نگاه کنم اینو نگاه نکنم
(عشق جان غرق خنده، الهی که همیشه روی لبات خنده باشه)
ولی نشد...نشد...نشد
ماه بانو؟
-جانم
من بینی ام بزرگه نه؟
- نه بینی من خیلی کوچیکه هر وقت خابگاه با کسی حرف میزدم فکر میکرد بینیش بزرگه
توو الان میتونی نفس بکشی نه؟
-چون خیلی کوچیکه اینو میگی؟
-اره
-داداشم همیشه بهم میگه تو چحوری نفس میکشی؟؟
سخته فکر کنم با دماغ کوچولو نفس کشیدن
-نه ببین نفس عمیق بکشم
صبر کننن قند رو نزن تو چایی!
چکاریه اخه همون جوری بزار دهنت
-میدونی چیه داداشم یه بار دید اینجوری منو گفت قند رو نزن توی چایی
-ولی وقتی قند میزنم تو چایی شیرین میشه دوس دارم
زبون تو که خودش شیرینه قند لازم نداری
-به زبون من چیکار کاری داری
-کاریش نداشته باش
کاری ندارم ولی خوب شیرینه
عشوه وناز میای ولی من صبر ایوب دارم
-تو چته گیر دادی به زبون به خال صورتم
- به خاطر همین جمله ای که گفتی دیگه تصویری زنگ نمیزنم محرومت میکنم
- حالا ببین
صبر کن چهار روز
-مگه چهار روز دیگه قراره چی بشه؟
قراره ماه اسمون بیاد زمین مهمونی
-بیاد مهمونی که چیکار کنه؟
که بیاد خونمون روشن کنه بشه چراغ خونمون
-یعنی ماه نور داره؟
نور داره ؟ خودش نوره
-راستی میگی؟
اره ببین چشماش برق میزنه دندوناش برق میزنه
ماه بانو
-جونم؟
چطوری بگم عاشقتم؟
-به زبون خودت
من سنی سویوروم
سن منیم سوگیلم سن
-سن ای سریریوم تووو
مگه انگلیسییه!!!
(فدای خنده های از ته دل)
-خوب پس من گدی رم دا
با اینکه من هنوز عربیم اینقدر قوی نشده که بتونم کلمه ای بگم ولی خوب ترکی یاد گرفتی
یه بار دیگه بگووو
-گدی رم دا
خییییلی شیرین میگی اینو، من باید همیشه بهت بگم اینو بگی
-گدی رم دا
ماه بانو جان چجوری بگم عاشقت هستم؟
-پاشو بیا اینجا
-بزار گوشیم بزنم شارژ الان خاموش میشه
-ببینم اینا شارژر ندارن
خونه مردم نگا نکن شاید خوششون نیاد دنبال شارژر بگردی
-نه ما اینجوری نیستم مثل شما نیستیم
-نیس پیدا نکردم تا اخرین لحظه خاموش شدن گوشی باهات حرف میزنم...
...
..
کاش هیچ وقت باتری موبایل تموم نمیشد کاش این روزا کنارش بودم کاش ...
خیلی دوستش دارم خییلی..
ولی قسمت من دوماه دیگه عروس خونه غریبه میشه..داغونم میفهمید؟
از خدا میخوام زودتر بمیرم.. همین الان بمیرم..
این روزا خیلی برام سخت میگذره..
ماه بانو میدونست نمیتونم تحمل کنم اگه بشنوم که عقد کرده..
اونقدر بامرام و معرفت هست که یکسال تمام چیزی بهم نگفته بود..
الهی الهی من به قربان معرفت تو بشم ماه زیبای آسمان من...
تو که مهربون بودی هر وقت دلمون میگرفت
هروقت سوتفاهم میشد، یادته؟ یه تماس تصویری که میگرفتی همه چی درست میشد
این قلب همیشه عاشقت هست..
بعد تو من امیدی ندارم
بعد تو جهان برای من تلخ است
تمام من تو بودی
تو را که ندارم یعنی باید بمیرم
من با جهانی از خاطرات تو وصلت میکنم
تمام خاطراتت برای من زنده است
کاش کنار هم خاطرات تازه ای بسازیم...
برمیگردی؟ برگرد ای که چشمانم کف قدم هایت....
دلم برایت تنگ است..