view: 504 Date: ۱۴۰۱/۱۱/۰۱ Category: دلنوشته
عجیب دوستش دارم
یک سال نه
دو سال نه
انگاری صدساله که عاشقشم
دیدید ؟ خواب آدم ها واقعی است
وقتی ماه بانو جان به خوابم مهمان میشود به چند روز نمیکشد و خبری از حال من میپرسد...
نشسته بودم مثل همیشه با غم
بهتر بگویم غمبرک زده بودم
یک تماس...به وقت ۱۷ عصر خوزستان.
قطع کردم،پیامک دادم که بگویم سلام خوبی ماه من؟
ولی انگار باز هم پیامک ها را قطع کرده اند..
دوباره تماس ماه..
اینبار که قطع کردم خودم تماس گرفتم، نباشد آن بیشعوری باشم که دفعه قبل از شدت شوق و ذوق فراموش کردم ...
با صدای زیبایش هم سلامم داد و هم حالم را پرسید...
کاش تمام سیم و کابل های دنیا پورت های جداگانه داشتند که ما منتظران، صدای ماه بانویمان را بشنویم...
کاش میشد بگویم دوستت دارم هنوز...
کاش میشد بگویم چقدر دلم برای تو تنگ است...
کاش میشد بگویم کریسمس نزدیک است و یاد و خاطره کلیسا و سرما بخیر...
کاش میشد ولی شرمنده ام...
مثل همیشه شرمنده تو هستم ماه من
منتظر ماندم شب گذشت، صبح گذشت و هنوز پیامک ها نرسید
انگار مخابرات را مأمور کرده اند که پیامک های عاشقانه را فیلتر کنند..
این مملکت انگار دل عاشق ندارد، همه سرکوبانه خفه شده