view: 1.0K Date: ۱۴۰۱/۱۱/۰۱ Category: دلنوشته AddonLink
.
.
میخواستم صلاح مشورت کنم برم پیش عبد یا بمونوم اینجا؟
--ها ! صلاح مشورت کنی؟! خودت چی میگی؟
مو که دوست داروم پیش تو باشوم، تو عزیز دلومی
--ها ..
میخواستوم بدونوم صلاح میدونی، چه کونوم؟ عبد و جاهاد هس
--لازم نکرده پیش مو باشی. برو پیش عبد
ها والله؟؟
-- ها والا
--فکر کردی مو این همه وقت برا چی میگوم بیا پیش مو؟
--دیدوم بیکاری گوفتم بیا ، و الا معطل تو بودوم؟
یه چی بگوم کیف کنی؟
--بگو ببینوم
خرتوم
--عطاا پول مول داری جیبت؟
ها پول داروم، چایی داری؟
--ها داروم
تاماته داری؟
--تاماته برا چیته این وقت شب؟؟
گوفتوم یه املت تاماته بزنیم..ههههه
--با پیاااز هاا؟ مثل اینکه شام نخوردی؟
---------------------------------------
چند سال قبل همین روز بود پنجم، اردیبهشت سال نود وهشت هجری شمسی
مثل الان ماه رمضون بود، همه جا بسته بود، هوا هم شدید گرم
منم شدید گرسنه!
گفتیم چیکار کنیم؟
همون اطراف یه املت تاماته خیلی خوشمزه بود که اولین املت اهواز رو خوردیم، هنوز مزه اون املت زیر زبونمه
خیلی خوشمزه بود، ماه بانو میگفت اینجا پیاز رو رنده میکنن داخل املت و با رب یا گوجه میپزن و ادویه هم میزنن
یاد املت تاماته های اهواز بخیر..
سالگرد اولین املت تاماته اهواز کنار ماه ، شادباش...
دست نویسنده و کارگردان و بازیگرای سریال نجلا هم درد نکنه و خسته نباشن این سکانس خیلی خوب کار کردن و قشنگ میبره به خاطرات...