view: 294 Date: ۱۴۰۰/۱۲/۲۴ Category: دلنوشته
وجود من خیلی باعث شرمساری است
من بی لیاقتم...
آنقدر بی عرضه و بی لیاقتم که هرجا پاهای چلاقم را بگذارم سیاهی و خرابی به بار میآید
ماه بانو ببخش که زندگی آت را خراب کردم
همه مرا ببخشید که دنیایتان را خراب کردم
من بی لیاقت ارزش زندگی ندارم
همین روزها موعد رفتن من است
بروم به جای که تعلق دارم،بروم زیر خاک...
از وجود خودم شرمنده ام
کاش من اصلا وجود نداشتم
شرمنده خدا هم هستم
اینقدر بی لیاقتم ولی باز دم خدا گرم که خیلی هوای منو داشته
خیلی جاها، تا الانش خدا هوای منه بی عرضه و بی لیاقت رو داشته
خدایا مرگم را آسان کن شرمندتم